دخالت دولت در بازار سرمایه

بازار سرمایه و برنامه ششم

  1. با توجه به در نظرگرفتن احکامی برای بازار سرمایه در برنامه ششم توسعه، توصیه‌های شما به مسئولان برای رسیدن بازار سرمایه به کارکردهای واقعی و افزایش سهم آن در نظام مالی کشور چیست؟

تاکنون در اسناد بالادستی به‌دفعات به اهداف کلان برای ارتقای نقش بازار سرمایه اشاره شده است که در هشت محور می‌توان آنها را خلاصه کرد: (1) کمک به تأمین مالی دولت و بنگاه­های اقتصادی از طریق بازار سرمایه، (2) تقویت بازارهای اوراق بهادار و بورس­های کالایی، (3) کمک به تأمین مالی اقتصاد دانش بنیان از طریق بازار سرمایه، (4) تقویت و اصلاح زیرساخت­های بازار سرمایه، (5) ارتقای شفافیت اطلاعاتی در بازار سرمایه، (6) ارتقای محیط کسب‌وکار در بازار سرمایه، (7) فرهنگ­سازی، آموزش و اطلاع­رسانی در بازار سرمایه و (8) توسعه فعالیت­های بین­المللی بازار سرمایه. در هر کدام از این حوزه‌ها تاکنون اقداماتی انجام شده است، اما با این‌حال، بازار سرمایه همچنان با جایگاه مطلوب فاصله زیادی دارد و لازم است در برنامه ششم توسعه با برنامه‌ریزی دقیق در راستای تحقق این اهداف گام برداشت.

با توجه به تأکید کنونی به نقش بازار سرمایه در نظام تأمین مالی و خروج از شرایط رکود تورمی به‌نظر می‌رسد شرایط مناسبی برای ساماندهی بازار ابزارهای تأمین مالی در بورس، معرفی ابزارهای جدید تأمین مالی، ایجاد نهادهای مالی جدید نظیر صندوق‌های پروژه، صندوق‌های خرید دین و صندوق‌های لیزینگ و بیمه فراهم شده است. برقراری عدالت مالیاتی بین بازارهای مالی و ایجاد مشوق‌های مالی جدید برای راه‌اندازی نهادهای مالی جدید، راه‌اندازی مؤسسات رتبه‌بندی اعتباری برای سامان‌دهی بازار بدهی، راه‌اندازی صندوق‌های سرمایه‌گذاری خطرپذیر برای تأمین مالی پروژه‌های دانش‌بنیان با توجه به ابلاغ سیاست‌های کلی اقتصاد مقاومتی و فراهم‌کردن بستر حضور واسطه‌های مالی خارجی در صورت حصول توافق هسته‌ای از جمله اقداماتی است که می‌تواند در تحقق اهداف درنظرگرفته‌شده برای بازار سرمایه، نقش مثبتی ایفا کنند.

2) دلایل نقش کمرنگ بازار سرمایه در تأمین مالی بخش خصوصی چیست؟ آیا این ظرفیت در بازار سرمایه وجود دارد تا به گزینه اول تأمین مالی تبدیل شود، یا اینکه رسیدن به سهم حداقل 50 درصدی بازار سرمایه، رویایی بیش نیست؟

تأمین مالی بنگاه‌ها و بخش خصوصی، موضوعی است که در چند سال گذشته به دغدغه اصلی دولت تبدیل شده است. باید در نظر داشت که انتظار اصلی اقتصاد از بازار سرمایه، تأمين مالي است. با تصويب قانون بازار اوراق بهادار و آغاز فعالیت شرکت‌های تأمین سرمایه سرمايه، حجم تأمین مالی از بازار سرمایه روندی صعودی را طی کرده است، اما اصلی‌ترین تأمین‌کننده منابع مالی، همچنان بانک‌ها هستند. به‌طوری‌که بر اساس آخرین آمار سازمان بورس و اوراق بهادار در سال 1392، همچنان بیش از 74 درصد تأمین مالی از طریق نظام بانکی انجام شده و سهم بازار سرمایه از این میان فقط 20 درصد بوده است. سهم اندک بازار سرمايه در تشكيل سرمايه ثابت ناخالص داخلي بيش از آنکه ناشي از محدوديت‌هاي بازار سرمايه بدانیم، نتيجه ساختار اقتصادي كشور است. وجود يك دولت بزرگ با منابع فراوان و شبكه بانكي متصل به منابع دولتي، فرصت چنداني براي رشد بازار سرمايه باقي نگذاشته است. این عوامل باعث شده شبکه بانکي کشور طی چند سال گذشته بسيار فراتر از توان خود تسهيلات اعطا کرده‌اند.

اگرچه تأكيد فعلی سياست‌گذاران بر تأمين مالي از طريق بازار سرمايه به محدودیت‌های اقتصاد کشور در سطح کلان از جمله کاهش توان وام‌دهي بانك‌ها و كمبود نقدينگي در اقتصاد نسبت داده می‌شود، به‌هرحال توجه بيشتر به ظرفيت‌هاي بازار سرمايه در صورت تدبير مناسب مي‌تواند به نقطه عطفی در مشارکت هر چه بیشتر بازار سرمايه در تأمين مالي در سطح كلان تبديل شود.

البته باید توجه شود که در کشورهای توسعه‌یافته نیز، بازارهای سرمایه نقش تأمین مالی بنگاه‌ها و پروژ‌های بزرگ را در افق درازمدت ایفا می‌کنند و شبکه بانکی بر تأمین سرمایه در گردش شرکت‌های کوچک و متوسط و تأمین مالی اشخاص متمرکز است و تأکید بر افزایش سهم بازار سرمایه در تأمین مالی به‌معنای آن نیست که بازار سرمایه در نهایت به گزینه اول همه شرکت‌ها در تأمین مالی تبدیل شود، کماینکه ظرفیت بازار سرمایه نیز محدود است. با گذشت سه سال و اندی از آغاز برنامه پنجم توسعه، مشاهده می‌شود عملکرد بازار سرمایه و سهم آن از تأمین مالی، با اهداف تعیین‌شده برای تشکیل سرمایه فاصله زیادی دارد. از این‌رو، در تدوین برنامه ششم باید با نیم‌نگاهی به تجارب ناموفق برنامه‌های توسعه گذشته و بر اساس برنامه راهبردی توسعه بازار سرمایه، اهداف کمّی واقع‌بینانه‌ای تدوین شود.

3) چه عواملی باعث شده است بخش خصوصی تمایلی به استفاده از ظرفیت‌های متعدد بازار سرمایه و شرکت‌های تأمین سرمایه در حوزه تأمین مالی نداشته باشد؟

تنوع اندک ابزارهای تأمین مالی در بازار سرمایه و مزیت‌سازی نه‌چندان قابل توجه برای ابزارهای بورسی، در کنار موانع و مشکلات پیش‌روی ابزارهای موجود، باعث شده است که آن دسته از شرکت‌هایی که با ابزارهای تأمین مالی از طریق این بازار آشنایی دارند، تمایل چندانی به استفاده از این ابزارها نداشته باشند و مزیت تأمین مالی از طریق این ابزارها یعنی امکان تأمین مالی در حجم زیاد و افق درازمدت است، مغفول بماند. در مقایسه با رقیب دیرینه بازار سرمایه یعنی بازار پول، می‌توان به موانعی نظیر *عمق اندک بازار سرمایه و عدم اطمینان بنگاه‌های اقتصادی به فراهم‌شدن نقدینگی موردنیاز در موعد مقرر، *شبکه توزیع گسترده و قدمت بیشتر بانک‌ها و آشنایی عامه مردم با آنها و در نتیجه دسترسی بانک‌ها به حجم بیشتری از منابع، *طولانی‌بودن فرآیند انتشار اوراق تأمین مالی و کسب مجوزهای لازم در بازار سرمایه، *تعدد ارکان درگیر در فرآیند انتشار اوراق بدهی در مقایسه دریافت تسهیلات از بانک‌ها، *الزام افشای عمومی اطلاعات مالی شرکت‌ها در انتشار اوراق بدهی بورسی که معمولاً شرکت‌ها تمایلی به آن ندارند، *ریسک نکول ناشر در پرداخت اقساط سود در بازار سرمایه در مقایسه با امکان استمهال از بانک‌ها، *پرداخت دوره‌ای سود اوراق و پرداخت یکباره اصل پول در سررسید در مقایسه با پرداخت دوره‌ای اصل و فرع وام در شبکه بانکی که باعث می‌شود شرکت‌ها در سررسید اوراق با جریان نقدینگی خروجی قابل‌توجه‌ای مواجه باشند، *محدودیت در موارد استفاده از وجوه نقد حاصل از تأمین مالی از طریق ابزارهای بدهی بازار سرمایه، به‌طوری‌که بیشتر اوراق تأمین مالی بازار سرمایه باید صرف خرید دارایی‌های خاصی شود (ماشین‌آلات و دارایی‌ها در اوراق اجاره و مواد اولیه در اوراق مرابحه)، اشاره کرد که باعث می‌شود اقبال به ابزارهای تأمین مالی بورسی در مقایسه با تسهیلات بانکی کمتر باشد.

صرف‌نظر از کاستی‌های فوق، اعتماد بیشتر عموم به بانک‌ها به‌طور سنتی و نبود مؤسسات رتبه‌بندی باعث شده است رکن ضامن در ارکان انتشار اوراق تعریف شود که مجدداً ظرفیت ابزارهای بورسی را به شبکه بانکی وابسته کرده است. از طرف دیگر، قدمت بیشتر شبکه بانکی و جدیدبودن ابزارهای تأمین مالی از طریق بازار سرمایه باعث شده است به‌رغم تلاش‌هایی که مسئولان بازار سرمایه برای آشنایی فعالان اقتصادی و فرهنگ‌سازی استفاده از این ابزارها انجام می‌دهند، هنوز تعداد قابل‌توجه‌ای از شرکت‌ها با ادبیات تأمین مالی از طریق بورس بیگانه باشند.

  • کشورهای منطقه برای تأمین مالی معمولاً از چه شیوه‌هایی استفاده می‌کنند و نقش بازار سرمایه در کشورهایی نظیر ترکیه، امارات، قطر و مالزی چیست؟

در دهه اخیر، صکوک به عنوان ایده‌ای نو در تأمین مالی اسلامی، بسیار مورد توجه قرار گرفته است. به‌طوری‌که با گذشت بیش از یک دهه از معرفی صکوک در بازارهای سرمایه اسلامی، تاکنون انواع مختلفی از این ابزار تأمین مالی بر مبنای عقود شرعی مختلف با هدف پاسخگویی به نیازهای مختلف شرکت‌ها انتشار یافته است. صکوک به 14 نوع اجاره، سلم، استصناع، مرابحه، مشارکت، مضاربه، نماینده سرمایه‌گذاری، مزارعه، مساقات، ارائه خدمات، حق‌الامتیاز، مالکیت دارایی‌هایی که در آینده ساخته می‌شود، مالکیت منافع دارایی‌های موجود و مالکیت منافع دارایی‌هایی که در آینده ساخته می‌شود، طبقه‌بندی می‌شود. نکته جالب توجه آن است که انتشار صکوک در بازارهای کشورهای غیراسلامی نیز رواج دارد و آمارها از روند رو به‌رشد انتشار انواع مختلف اوراق صکوک در کشورهای اروپایی و آمریکا حکایت دارد. بر اساس آخرین گزارش صکوک سازمان بين‌المللي بازار مالي اسلامي که در نوامبر 2014 منتشر شده است، مالزی با تصاحب 69 درصد بازار و حجم اوراق بالغ بر 4/82 میلیارددلار، با فاصله زیاد از سایر کشورها، رتبه نخست را به خود اختصاص داده است، سهم کشورهای مختلف منطقه نیز از حجم کل صکوک انتشاریافته در دنیا بدین شرح است؛ عربستان سعودی (12 درصد)، امارات متحده عربی (6 درصد)، اندونزی (5 درصد)، ترکیه (3 درصد)، قطر (2 درصد) و بحرین (2 درصد).

طی 50 سال اخیر، بورس‎ها به‌دلیل پیشرفت‌های عظیم در فن‌آوری‌‌های ارتباطات و محاسبات به‌شدت متحول شده‌اند. نقش بورس‎ها در اقتصاد نیز تغییرات اساسی کرده است. هم‌اکنون بورس‌ها، بازیگران اصلی اقتصادهای بازار به‌شمار می‌روند. اطلاعات معاملاتی روزانه بورس‌ها، بازتاب‌‌دهنده لحظه‌ای همه دست‌آوردها و مشکلات اقتصادی کشورهاست. از بین ابزارهای سنجش شرایط اقتصادی روزمره کشورها، هیچ‌کدام قابل‎اعتمادتر و ساده‌تر از رفتار بازار بورس نیست. نقش بازارهای سرمایه در توسعه اقتصادی کشورها از مجرای افزایش انگیزه سرمایه‌گـذاري و کاهش ریسک، قیمت‌گذاري ریسک و تسـهیل ریسـک نقـدشوندگی و تجهیـز و بسـیج سپرده‌ها بر هیچ‌کس پوشیده نست. توسعه اقتصادی در گروی تجهیز پس‌اندازها به سمت سرمایه‌گذاری‌های مولد است که توسط بازار پول و بازار سرمایه انجام می‌شود. البته با توسعه‌یافتگی بیشتر، سهم بازار سرمایه از تأمین مالی افزایش می‌یابد. در دهه‌های اخیر شاهد رشد بازارهای سرمایه در کشورهایی مانند مالزی، امارات، قطر و ترکیه بوده‌ایم، به‌طوری‌که بخش اعظم منابع مالی موردنیاز بنگاه‌های تولیدی در این کشورها از طریق بازار سرمایه تأمین می‌شود. در حالی‌که آمارها حاکی از آن است که بازار سرمایه در ایران نتوانسته است به جایگاه مطلوب خود در حیطه تأمین مالی بنگاه‌ها دست یابد. با در نظر گرفتن این واقعیت که تأمین مالی مهم‌ترین دغدغه شرکت‌های ایرانی در سال‌های اخیر بوده، هدایت بهینه وجوه مازاد در اقتصاد کشور به بازار سرمایه باید سرلوحه سیاست‌های کلان مسئولان قرار گیرد.

مصاحبه منتشر شده در بورس پرس بهمن ۱۳۹۳

دیدگاه‌ خود را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *